نقد فیلم Fantstic 4
متن دلخواه شما
دنیای کمیک استریپ مارول
دو شنبه 20 مهر 1394 ساعت 11:22 | بازدید : 116 | نوشته ‌شده به دست Emran | ( نظرات )

چهار بیگانه‎ی جوان به دنیایی موازی و خطرناک سفر می‎کنند که شکل فیزیکی آن‎ها را به طرز عجیبی تغییر می‌دهد. این ۴ نفر باید تلاش کنند تا کنترل قدرت‎های جدیدشان را به دست گیرند و همچنین برای نجات زمین با دوستی قدیمی که حالا تبدیل به دشمن آن‎ها شده مقابله کنند.

 

 

کارگردان: جاش ترانک

نویسنده: جرمی اسلیتر، سایمون کینبرگ، جاش ترانک

بازیگران: مایلز تلر، مایکل بی. جوردن، کیت مارا، جیمی بل، توبی کبل و …

تاریخ اکران: ۷ آگوست ۲۰۱۵ در آمریکا

مدت: ۱۰۰ دقیقه

ژانر: اکشن، علمی‌تخیلی، ماجراجویی

خالقان: استن لی، جک کربی

دریافت تریلر

منتقد: جیم ویودا از IGN


بازسازی «چهار شگفت‌انگیز» از نظر زیبایی‌شناختی شلخته و از نظر سینمایی فیلمی خنثی است و باعث می‌شود که با نگاه به گذشته، دو فیلم قبلی «چهار شگفت‌انگیز» محصولات بهتری به نظر بیایند. نه، «چهار شگفت‌انگیز» یک فاجعه‌ی تمام عیار نیست؛ هر چند این مسئله تا پایان راه دوام نمی‌آورد و فیلم در پرده‌ی آخر از یک فیلم علمی تخیلی خشک به فیلم ابرقهرمانی احمقانه‌ای تبدیل می‌شود که از در آوردن روابط میان خانواده، فضای شاد و روح کمیک‌های کلاسیک مارول باز می‌ماند.

«چهار شگفت‌انگیز» ماجرای دانشمند نابغه «رید ریچاردز» (مایلز تلر) را از مدرسه ی ابتدایی تا گرفتن بورسیه‌ی کامل موسسه‌ی «بکستر» دنبال می‌کند؛ جایی که دکتر «فرانکلین استورم» (رج ای کیتی) و دخترخوانده‎اش «سو» (کیت مارا) و شاگرد سابق رنجورش «ویکتور وان دووم» (توبی کبل – بله، فیلم اسم نفرت‌انگیز «ویکتور دومیکوف» که جایگزین «وان دوم» کرده بود را کنار گذاشت.) به کمک وی نیاز دارند تا اولین دستگاه ترابُعدی (انتقال میان بعدی) را بسازند. مسلماً آن‌ها موفق می‌شوند اما این موفقیت بدون «رید»، «سو»، «ویکتور» و اعضای جدید گروه یعنی «جانی استورم» (مایکل بی جوردن) و «بن گریم» (جیمی بل) امکان‌پذیر نبود. اما «منطقه‌ی منفی» بر آن‌ها اثر می‌گذارد و آن‌ها تبدیل به ابرانسان می‌شوند. لذا «دوم» (به معنای نابودی) با پیروی از نام خود تصمیم به نابودی دنیا می‌گیرد و این وظیفه‌ی گروه چهارنفره‌ی مشهور است که جلوی او را بگیرند.

این فیلم پر از موقعیت‌های از دست رفته است. «رید» و «بن» از کودکی با هم دوست بوده‌اند اما فقط چند صحنه‌ی مشترک در فیلم دارند. هیچ رابطه و کنش و واکنش متقابلی میان چهار شخصیت اصلی وجود ندارد. من مطمئنم که «بن» تا قبل از سکانس آخر فیلم یک کلام هم با سو حرف نمی‌زند. عاقل و بالغ‌ترین و مسئولیت‌پذیرترین فرد در گروه «سو» است و این طور به نظر می‌رسد که او از «رید» خوشش می‌آید اما هیچ عشقی در این میان دیده نمی‌شود. در اولین ماجراجویی گروه در «منطقه‌ی منفی» که باعث دگرگونی آن‌ها می‌شود «سو» همراهشان نیست و پس از بازگشت آن‌ها به صورت اتفاقی تحت‌تاثیر اثرات «منطقه‌ی منفی» قرار می‌گیرد و دگرگون می‌شود. صحنه‌های مربوط به تغییرات بدنی آن‌ها در فیلم کم هستند، اما فیلم به هیچ عنوان به تاثیرات احساسی ناشی از این دگرگونی‌ها نمی‌پردازد. آن‌ها از ماموریت برمی‌گردند، به آن‌ها آرام‌بخش تزریق می‌شود و مورد آزمایش قرار می‌گیرند تا اینکه ناگهان جمله‌ی «یک سال بعد» ظاهر می‌شود و می‌بینیم که آن‌ها تا حد زیادی به قدرت‌های خود مسلط شده‌اند.

«بن» عبوس با وضعیتش کنار آمده است، در واقع «جانی» از اینکه دولت از او به عنوان یک ابزار استفاده کند لذت می‌برد، و «سو» نیز با اینکه می‌گوید بازیچه و ابزار آن‌ها نخواهد شد، در یک پایگاه سری دولتی در تلاش برای مسلط شدن بر قدرت‌های خویش است (این پایگاه را «تیم بلیک نلسون» می‌گرداند که بی‌وقفه در حال جویدن آدامس است). وضعیت «رید» چه می‌شود؟ او فرار می‌کند. بله او همچون «بروس بنر» می‌گریزد و در این زمان لباس ایمنی خود را سرهم بندی کرده و در تلاش است تا «بن» را پیدا و او را معالجه کند. فیلم با دوران کودکی «رید» آغاز می‌شود (که نسخه‌ی مشابه کودکی جورج کلونی در فیلم Tomorrowland  است.) و «بن» نیز آزمایشات علمی دیوانه‌واری انجام می دهد اما موفق نمی‌شود که توجه بدترین معلم علوم جهان را (با بازی گوینده‌ی «هومر سیمپسون»، «دن کاستلانتا») جلب کند. «رید» جدی جدی یک دروازه‌ی ترابُعدی را درست جلوی چشم این معلم علوم به وجود می‌آورد اما او با این حرف که «رید» به شعبده‌بازی متوسل شده، کار او را زیر سوال می‌برد! و بعد بلافاصله فیلم تلاش‌های انجام شده در موسسه‌ی «بکستر» را نشان می‌دهد.

علی‌رغم اینکه فیلم فرآیند اختراع دستگاه ترابُعدی را بیش از حد کش می‌دهد، هیچ فرصتی به «رید»، خانواده‌ی «استورم»، و «ویکتور» داده نمی‌شود تا با یکدیگر آشنا شوند یا اینکه به مخاطب مجالی دهد تا آن‌ها را بشناسند. شخصیت «رید» کم‌تر از بقیه رازآلود باقی می‌ماند، با این حال هیچ یک از این شخصیت‌ها دوست داشتنی نیستند. «بن» آخرین نفری است که به جمع آن‌ها اضافه می‌شود اما شما هیچ‌وقت او را نمی‌بینید که به جز «رید» با بقیه ارتباط برقرار کند و با هم‌تیمی‌هایش آشنا شود. رابطه‌ی اعضای گروه با هم، به تصویر کشیده نشده و بیرون از وقایع فیلم رخ داده است. بنابراین زمانی که اعضای تیم برای نبرد آخر با «دوم» جمع می‌شوند هیچ حس نشاط، هیجان و موفقیتی میانشان نیست.

رابطه و پیوند اعضای یک خانواده میان این شخصیت‌ها برقرار نشده است، تا جایی که «جانی» و «سو» تنها چند صحنه‌ی مختصر و سرسری با یکدیگر دارند. این افراد بیش‌تر از آن که شبیه یک خانواده‌ی حقیقی باشند که حاضرند برای یکدیگر به جهنم هم رفته و پشت یکدیگر را خالی نکنند، شبیه کارکنان اداره‌ای هستند که در اتاق استراحت تنها با یک دیگر سلام علیک دارند. هر چه می‌خواهید راجع به دو قسمت قبلی «چهار شگفت‌انگیز» بگویید، اما حداقل آن‌ها فضای شادی داشتند و رابطه‌ای میان شخصیت‌هایشان برقرار بود.

 

«ویکتور» خیره‌سر به هوش «رید» رشک هم نمی‌برد و حتی رابطه‌ی دوستی-دشمنی هم میانشان وجود ندارد. تا زمانی که «دوم» دگرگون شده و در پرده‌ی آخر فیلم  ظاهر می‌شود ما این مورد را مشاهده نمی‌کنیم. در پرده‌ی آخر است که فیلم از ریل خارج می‌شود. فیلم می‌خواهد به یکباره تبدیل به فیلمی ماجراجویانه شود در حالی که برای آن تلاشی نکرده است و هیچ یک از پی‌ریزی‌های لازم برای یک گروه درخور را انجام نداده است. خود «دوم» ظاهری افتضاح دارد؛ از زمان «گرین گابلین» در فیلم اول «اسپایدرمن» چنین نقاب بی‌احساسی را بر چهره‌ی یک شخصیت پر دیالوگ ندیده‌اید. «دوم» شبیه مرد حلبی داستان جادوگر شهر آز است که چراغ گردان دیسکو شده است. ایده‌ی جوش خوردن لباس ایمنی به بدنش منطقی است اما واقعا لازم بود که چنین بدریخت و مبتذل به نظر بیاید؟ این امر مایه‌ی تاسف است زیرا «توبی کبل» بازیگر خوبی است اما به لطف داستان دل‌مرده و کارگردانی بی‌ذوق، او نیز همچون دیگر بازیگرهای با استعداد فیلم به حال خود رها شده تا در نقشش دست و پا بزند.

قدرت‌های ماورایی «دوم» به هیچ عنوان با عقل جور در نمی‌آیند. او قادر است هر کاری انجام دهد؛ از حرکت دادن اجسام از راه دور گرفته تا منفجر کردن سر افراد در یک چشم برهم زدن. با توجه به اینکه در مورد او چیز زیادی نمی‌دانیم، نقشه‌اش برای نابودی دنیا من‌در آوردی و بی‌منطق به نظر می‌رسد. همچنین فیلم ایده‌ی بیش از حد استفاده شده‌ی «دروازه‌ی نیرویی در آسمان که زمین را در معرض نابودی قرار می‌دهد» را به کار می‌گیرد. ترفندی که در اکثریت قریب به اتفاق فیلم‌های ابرقهرمانی اخیر به کار گرفته شده است. دیدن اتحاد «چهار شگفت‌انگیز» برای مبارزه با بزرگ‌ترین دشمنشان در نبرد نهایی فیلم عاری از هرگونه هیجان و غافلگیری است، چون پیوند و همبستگی یک خانواده را در میان شخصیت‌ها مشاهده نکرده‌ایم. تلاش فیلم برای به تصویر کشیدن شوخی «جانی» و «بن» در آخرین لحظه‌ی فیلم تنها به شخصیت «جانی» وجهه‌ای ناخوشایند می‌بخشد. «وقت لت و پار کردنه» تکه کلام «بن» نیز از گزند فیلم در امان نبوده است زیرا فیلم این طور نشان می‌دهد که برادر بزرگ «بن» در کودکی هرگاه که می‌خواسته او را کتک بزند از این تکه کلام استفاده می‌کرده است!

فیلمبرداری مجدد برخی سکانس‌ها به لطف تکرار پیاپی اشتباهات فاحش موجود کاملا واضح‌اند. تغییر مدل موی «سو» و رنگ بلوند موهایش این موضوع را به راحتی به تماشاگر لو می دهد. همچنین ته ریش «رید» از یک اتاق به اتاقی دیگر ناپدید می‌شود. جلوه‌های بصری فیلم پیش‌پا افتاده است و بیش‌تر با فیلم‍‌های ساخته شده در سال ۲۰۰۵ برابری می‌کند تا ۲۰۱۵٫ «تینگ» در هیچ لحظه‌ای از فیلم چیزی بیش‌تر از یک شخصیت کامپیوتری نمی‌نماید و عاری از ویژگی واقع‌گرایانه‎ای است که مارول توانست با هالک بدان دست یابد.

در کل فیلم از نظر زیبایی‌شناختی بی روح است و از حس خفگی و محدودیت رنج می‌برد انگار که تمام فیلم را در یک انبار فیلمبرداری کرده باشند. از شهر نیویورک که بخش بزرگی از کمیک‌های «چهار شگفت‌انگیز» را تشکیل می‌دهد خیلی کم در این فیلم استفاده شده است. فقط در یک قسمت فیلم نمای نیویورک را از پنجره می‌بینیم اما باقی فیلم در تاسیساتی که در آن دستگاه تله‌پورت را می‌سازند، یک پایگاه دولتی، و «منطقه‌ی منفی» (معروف به «سیاره‌ی صفر») رخ می‌دهد. حتی «بتمن» هم هر از گاهی نور آفتاب را به چشم می‌بیند. صحنه‌های ابتدایی فیلم در نیویورک در اویستر بی، لانگ آیلند واقع شده‌اند پس به اطلاعتان برسانم که خبری از خیابان ینسی و دار و دسته‌اش نیست، جناب «بن گریم».

اولین خانواده‌ی مارول لایق آن است که هالیوود بهتر از این‌ها با آن برخورد کند. اما این چهارمین تلاش برای فیلم ساختن از این شخصیت‌هاست (بله من نسخه‌ی منتشر نشده از «چهار شگفت‌انگیز» ساخته‌ی کورمن پروداکشن در ۱۹۹۴ را هم حساب کرده‌ام) و هنوز هم حق مطلب در رابطه با آن‌ها ادا نشده است. راه حل پیشنهادی اکثر طرفداران برای این معما آن است که فاکس همان طور که پیش از این «دردویل» را به مارول پس داده بود، حقوق «چهار شگفت‌انگیز» را هم به آن‌ها پس دهد. اما اگر هم چنین اتفاقی بیفتد آیا مخاطبان قادر خواهند بود تا لقبی بیش از «معمولی» را به برند «چهار شگفت‌انگیز» نسبت دهند؟

 




:: برچسب‌ها: چهار شگفت انگیز جدید , دانلود فیلم ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








آخرین عناوین مطالب